اس ام اس رمانتیک
سرخ میشوی
وقتی میشنوی : دوستت دارم
زرد میشوم
وقتی میشنوم : دوستش داری
چهارشنبه سوری راه انداختیم
سرخی تو از من زردی من از تو
همیشه من میسوزم و همیشه تو میپری
در ملأعام ببوسم
دلم میخواهد
خبر عشقمان
در سرتاسر این شهر بپیچد
زن بعد از رفتن مرد عاشقش شده بود!
هر وقت فرصتی به دست می آورد
به جاهایی که پاتوق مرد بود میرفت تا شاید دوباره و را ببیند..
اما مرد آن جاها نبود..
یادش رفته بود وقتی میخواست با مرد ازدواج کند
خیلی چیزها را از او گرفته بود..
همین طور چای خانه ها و کلوپهای شطرنج را.
داشتم از این شهر میرفتم
صدایم کردی
جا ماندم
از کشتیای که رفت و غرق شد...
میخواهم بگویم
تو نجاتم دادی
تا اسیرم کنی
با تو باشم
به هیچ خرسندم...
شاید که باور کردنش هم سخت باشد
امشب دعا کردم که او خوشبخت باشد
توى دلم گفتم فراموشش کن و بعد
خندیدم و گفتم خیالت تخت باشد
میدونی دلبر یادم میمونه
که دنیا یه شب موندن تو این کلبه رو به من بدهکاره..!
تو هم یادت بمونه
من اون شب رو فقط با تو میخوام!!!
زندگی اتفاق خوبی بود
آخرش با نگاه بهتر شد
چشمهایش هنوز یادم هست
هر نگاهی به مرگ منجر شد.
یه چیزایی هم هست که شاید هیچوقت نفهمین.
مثلا اینکه چقدر یه نفر صداتونو گوش کرده،
چقدر عکساتونو نگاه کرده،
یا اینکه چقدر دوستتون داره.
چه خوب که زمین گرد است عشق من!
میروی، آنقدر میروی که باز آنسوی زمین
میرسی به من.
یکی باید باشد! از آن آدمهایی که: دلت بخواهد
اولین خبر هیجانانگیز را به او بگویی!
از آنهایی که همه چیز را با "آب و تاب" برایش
تعریف کنی بدونِ کم و کسری و بدون خجالت و
پشیمانی! از آن آدمهایی که هیچوقت در
کنارش احساسِ بدی بهت دست ندهد و ناراحتِ
کارهایی که کردی و نکردی نباشی...!
کنارش همبرگرت را راحت بخوری! تمام صورتت
را سسی کنی، او هم با خونسردی نگاهت کند!
و با لبخند گوشه لبت را پاک کند و باهم
بخندید! از آن آدمهایی که صبح زود بیدار شود
و با اینکه میداند خوابی، حالت را بپرسد
همانی که: "به سرش میزند" و تا راه های دور
میبردت تا «غروب خورشید»را از زاویه بهتری
ببینی و خودش تمامِ مدت حرفی نمیزند
و آسمان را نگاه میکند!
وانمود کردن به دوست داشتن کسی که دوستش نداری
از وانمود کردن به دوست نداشتن کسی که دوستش داری سختره!
به ناچار عاشقت شدم
نه برای اینکه زیباترینی،نه
برای اینکه عمیق ترینی،
که عاشق زیبایی
معمولا احمق ترین است؛
مگر لایقِ تکیه دادن نبـودم
تو با حسـرتِ شانه یِ من چـه کردی
دل به دل راه ندارد،
چون اگر راهی داشت
تو ?نون زنده نبودی،ز دلتنگیِ من
آسمان دلت که گرفت،
باران میشوم برایت،
روى گونه هایت جا خوش میکنم،
اشکهایت را قطره قطره همراه میشوم
تا کنارِ انحناى لبهایت...
بوسه،
باران،
بوسه بارانت میکنم
بعضى ها را فقط میشود آرزو کرد...
داشتنشان محال ترین اتفاقِ ممکن است!
دوستت دارم
بگذار لغتنامه را ورق بزنم
تا واژهای بیابم برای اشتیاقم به تو...!
شروع سال جدید
بهانه خوبی است
تا من و تو از
نو آغاز ?نیم
قصه قدیمی عشق را
و دوباره جوانه زند
ش?وفه های دوستت دارم
بر شاخه های گیلاس
ته باغ بیقراریمان...
و آغوشت
ابدیتی تمام ناشدنیست
چه دقیقهها و روزهایی
که باید حل شوم
در حجم صدای تو
و صدای تو
زمزمهی بیپایانِ آواز قناریهاست
و چه شوقی خوشتر از انتظار
انتظاری برای حل شدنِ من
در آغوش تو
لبانت
همچــون دوش آب
ســــــــــرد اسـت
عجیــــــــــب...!
نفس هایم را بند می آورد
برقص
پیش از آن?ه پروانه ها
خاطره ی گل های پیراهنت را
برای ش?وفه های پلاسیده
تعریف ?نند و
حریر ناز? دامنت را
دست های زبر زندگی نخ ?ش ?ند
چشمهایت
چهارشنبه سوری آخر سالند
تمام دوستت دارم هایم
میان فشفشه ها گم می شود
و تمام بوسه هایم دود …
چشمهایت آتشی به پا کرده است
تا واژه واژه برایت خاکستر شوم
قلبتو وا کن برام
که دورخیز کنم و
سریع بپرم توش
تو که قلبمو
به آتیش کشیدی
حالا خودت بیا
بپر از روش
چشمانت آتش به جانم زده اند.
من خود چهارشنبه سوری ام
بیا و از روی دلم بپر
غصه هایت مال من
دلخوشی هایم مال تو
چهار دیواری
اختیاری!
دل خودم است
فراوان دوستت دارم
برف ببارد باران ببارد،،،
حتی از آسمان سنگ هم ببارد،،،
ما را با ?سی ، ما را با غمی،،،
ما را با هیچ چیز ...
و هیچ ?سی ?اری نیست،،،
جز بوسه و عشق و
آغوش یار ، را....
با قاشق زنی
و شیطنت های
دخترانه ات
دراین شب
چهارشنبه سوری
چه دلبرانه
مرا که کام نگرفته ام
از شراب لبهای تو
مست دوست داشتنت میکنی...
می شود آتش گرفت به تکرار
تمام عاشقانه های جهان
دود شد،
بر خاکستر سیمرغ
لانه کرد
و عشق را
به چشمان تو مهمان کرد ...