سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سبک زندگی

نظر

 اس ام اس رمانتیک 

وقت بودن

سرخ میشوی
وقتی میشنوی : دوستت دارم
زرد میشوم
وقتی میشنوم : دوستش داری
چهارشنبه سوری راه انداختیم
سرخی تو از من زردی من از تو
همیشه من میسوزم و همیشه تو میپری

گل سفید سرخ

در ملأعام ببوسم
دلم می‌خواهد
خبر عشقمان
در سرتاسر این شهر بپیچد

گردنبند حرف M

زن بعد از رفتن مرد عاشقش شده بود!
هر وقت فرصتی به دست می آورد
به جاهایی که پاتوق مرد بود میرفت تا شاید دوباره و را ببیند..
اما مرد آن جاها نبود..
یادش رفته بود وقتی میخواست با مرد ازدواج کند
خیلی چیزها را از او گرفته بود..
همین طور چای خانه ها و کلوپهای شطرنج را.

کیک سیاه سفید

داشتم از این شهر می‌رفتم
صدایم کردی
جا ماندم
از کشتی‌ای که رفت و غرق شد...
می‌خواهم بگویم
تو نجاتم دادی
تا اسیرم کنی

قهوه دو نفره

 

با‌ تو باشم
به هیچ خرسندم...

شب دو نفره زیبا

شاید که باور کردنش هم سخت باشد
امشب دعا کردم که او خوشبخت باشد
توى دلم گفتم فراموشش کن و بعد
خندیدم و گفتم خیالت تخت باشد

شب پر ستاره دو نفره

میدونی دلبر یادم میمونه
که دنیا یه شب موندن تو این کلبه رو به من بدهکاره..!
تو هم یادت بمونه
من اون شب‌ رو فقط با تو میخوام!!!

سیاه سفید بغل

زندگی اتفاق خوبی بود
آخرش با نگاه بهتر شد
چشمهایش هنوز یادم هست
هر نگاهی به مرگ منجر شد‌.

رمانتیک دو نفره

‏یه چیزایی هم هست که شاید هیچ‌وقت نفهمین.
مثلا اینکه چقدر یه‌ نفر صداتونو گوش کرده،
چقدر عکساتونو نگاه کرده،
یا اینکه چقدر دوستتون داره.

سیاه سفید زیر بارون

چه خوب که زمین گرد است عشق من!
می‌روی، آنقدر میروی که باز آنسوی زمین
میرسی به من.

دو نفره غاری

یکی باید باشد! از آن آدم‌هایی که: دلت بخواهد
اولین خبر هیجان‌انگیز را به او بگویی!
از آن‌هایی که همه چیز را با "آب و تاب" برایش
تعریف کنی بدونِ کم و کسری و بدون خجالت و
پشیمانی! از آن آدم‌هایی که هیچ‌وقت در
کنارش احساسِ بدی بهت دست ندهد و ناراحتِ
کارهایی که کردی و نکردی نباشی...!
کنارش همبرگرت را راحت بخوری! تمام صورتت
را سسی کنی، او هم با خون‌سردی نگاهت کند!
و با لبخند گوشه لبت را پاک کند و باهم
بخندید! از آن آدم‌هایی که صبح ‌زود بیدار شود
و با این‌که می‌داند خوابی، حالت را بپرسد
همانی که: "به سرش می‌زند" و تا راه ‌های دور
می‌بردت تا «غروب خورشید»را از زاویه بهتری
ببینی و خودش تمامِ مدت حرفی نمی‌زند
و آسمان را نگاه می‌کند!

سیاه سفید رقص

وانمود کردن به دوست داشتن کسی که دوستش نداری
از وانمود کردن به دوست نداشتن کسی که دوستش داری سختره!

دو نفره سیاه سفید

به ناچار عاشقت شدم
نه برای اینکه زیباترینی،نه
برای اینکه عمیق ترینی،
که عاشق زیبایی
معمولا احمق ترین است؛

دو نفره زیر یه کت

مگر لایقِ تکیه دادن نبـودم
تو با حسـرتِ شانه یِ من چـه کردی

دو نفره زیر روزنامه بارون

دل به دل راه ندارد،
چون اگر راهی داشت
تو ?نون زنده نبودی،ز دلتنگیِ من

دو نفره روشنایی

آسمان دلت که گرفت،
باران میشوم برایت،
روى گونه هایت جا خوش میکنم،
اشکهایت را قطره قطره همراه میشوم
تا کنارِ انحناى لبهایت...
بوسه،
باران،
بوسه بارانت میکنم

دو نفره غروب

 

بعضى ها را فقط میشود آرزو کرد...
داشتنشان محال ترین اتفاقِ ممکن است!

دو نفره عاشقانه کودکانه

 

دوستت دارم
بگذار لغتنامه را ورق بزنم
تا واژه‌ای بیابم برای اشتیاقم به تو...!

دو نفره انگشتی

شروع سال جدید
بهانه خوبی است
تا من و تو از
نو آغاز ?نیم
قصه قدیمی عشق را
و دوباره جوانه زند
ش?وفه های دوستت دارم
بر شاخه های گیلاس
ته باغ بیقراریمان...

دو نفره از تو حلقه انگشتر

و آغوشت
ابدیتی تمام ناشدنی‌ست
چه دقیقه‌ها و روزهایی
که باید حل شوم
در حجم صدای تو
و صدای تو
زمزمه‌ی بی‌پایانِ آواز قناری‌هاست
و چه شوقی خوش‌تر از انتظار
انتظاری برای حل شدنِ من
در آغوش تو

دو نفره رمانتیک

 

لبانت
همچــون دوش ‌آب
 ســــــــــرد اسـت
عجیــــــــــب...!
نفس هایم را بند می آورد

دختر روی تاب تاب

برقص
پیش از آن?ه پروانه ها
خاطره ی گل های پیراهنت را
برای ش?وفه های پلاسیده
تعریف ?نند و
حریر ناز? دامنت را
دست های زبر زندگی نخ ?ش ?ند

دختر بین کبوتر ها

چشمهایت
چهارشنبه‌ سوری آخر سالند
تمام دوستت دارم هایم
میان فشفشه ها گم می شود
و تمام بوسه هایم دود …
چشمهایت آتشی به پا کرده است
تا واژه واژه برایت خاکستر شوم

حرف M در ساحل

قلبتو وا کن برام
که دورخیز کنم و
سریع بپرم توش
تو که قلبمو
به آتیش کشیدی
حالا خودت بیا
بپر از روش

پرندگان قلبی

چشمانت آتش به جانم زده اند.
من خود چهارشنبه سوری ام
بیا و از روی دلم بپر
غصه هایت مال من
دلخوشی هایم مال تو

دست در دست عاشقانه

 

چهار دیواری
اختیاری!
دل خودم است
فراوان دوستت دارم

پیاده روی دو نفره روی دیوار

 

برف ببارد باران ببارد،،،
حتی از آسمان سنگ هم ببارد،،،
ما را با ?سی ، ما را با غمی،،،
ما را با هیچ چیز ...
و هیچ ?سی ?اری نیست،،،
جز بوسه و عشق و
آغوش یار ، را....

آتش

 

با قاشق زنی
و شیطنت های
دخترانه ات
دراین شب
چهارشنبه سوری
چه دلبرانه
مرا که کام نگرفته ام
از شراب لبهای تو
مست دوست داشتنت میکنی...

لب ساحل دو نفره

می شود آتش گرفت به تکرار
تمام عاشقانه های جهان
دود شد،
بر خاکستر سیمرغ
لانه کرد
و عشق را
به چشمان تو مهمان کرد ...

منبع:https://rebsona.ir/%d8%a7%d8%b3-%d8%a7%d9%85-%d8%a7%d8%b3-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%aa%db%8c%da%a9/


چه عواملی باعث می‌شوند یک طراح لوگو حرفه ای شویم؟ مراحل تبدیل شدن به یک طراح لوگو حرفه ای بی نظیر چیست؟ طراحی گرافیک اصطلاحی عام برای حرفه ای متشکل از طراحی حروف،تصویرسازی،عکاسی و چاپ است. طراحی گرافیک امروزه تبدیل به یک هنر عمومی شده است. علاقه مندان به این رشته هر روز زیادتر می شوند اما چگونگی طراحی هم بسیار مهم است.هنر گرافیک شاخه های متعدد و متنوعی دارد، از یک طرف به عرصه تبلیغات فرهنگی و تجاری و صنعت و از سوی دیگر در سینما و تلویزیون کاربرد دارد.این هنر با معماری و موضوعات ارتباط محیطی نظیر علائم راهنمایی و رانندگی و کمک به زیباسازی فضاهای شهری نیز ورود پیدا کرده و از دیگر سو مواردی چون طراحی تمبر و اسکناس،طراحی کاشی،کاغذهای بسته بندی، کاغذ دیواری، پارچه و … را نیز شامل می گردد.

حال چگونه طراح لوگو حرفه ای شویم، با مطالعه و تحقیق در مورد طراحان موفق، گروه طراحی لوگو ایران خصوصیات مشترکی میان تمام آن‌ها یافته است. برای حل یک مسئله گرافیک در طراحی بیش از یک راه مناسب وجود دارد و از این رو طراح نیز باید با به کار گرفتن عناصر بصری به شیوه های مختلف سعی کند برای یک موضوع بیش از یک طرح مناسب بیابد.

مهارت های یک طراح لوگو حرفه ای موفق

همیشه آماده یادگیری باشید

بسیاری از گرافیست‌ های بزرگ با فروتنی آغاز به کار نمودند. آن‌ها همیشه در حال یادگیری هستند، مسایل جدید را امتحان می‌کنند و دایما در حال نت برداری هستند. آن‌ها به این دلیل رشد نمودند که به عقاید افراد پیرامون خود بها می‌دهند یعنی گوش دادن.
اخبار،مقالات،آموزش های داده شده در سایت های گرافیکی و انجمن های مختلف را پیگیری کنید و از آنها نردبانی درست کنید برای ترقی خودتان ، سایت ها و انجمن های فارسی زبان بسیار خوبی در ضمینه گرافیک و حتی فتوشاپ کار می کنند که می توانند کمک شایانی به شما در طراحی کنند.

به طرح ها و لوگوهای اطراف خود دقت کنید

شما باید در معرض آنچه که در جهان طراحی می‌گذرد قرار بگیرید. شما روزانه سایت های زیادی را مشاهده می کنید یا بنرهای تبلیغاتی و بیلبوردهای مختلفی را در سطح شهر می بینید، شما اگر به همین طرح ها و طرز ترکیب رنگ ها و استفاده از ابزار دقت کنید می توانید این طرح ها را در ذهن خود ضبط کنید و در هنگام طراحی ذهن خلاق تری داشته باشید و طرح های جالب تری را ارائه دهید.

همیشه یک طراح نقد پذیرباشید

وقتی از شما انتقاد می کنند بلافاصله از کوره در نروید، شاید این انتقادات به این دلیل باشند که شما پیشرفت کنید. اگر شما در برابر انتقادهای وارده نمی توانید آرامش خود را حفظ کنید شاید به این دلیل باشد که می ترسید چیزی را از دست بدهید. چه چیزی؟ آیا واقعا ترس شما بجاست؟اگر شما به راستی دلیل آن را ندانید هرگز نمی توانید آن مشکل را حل کنید، پس در ابتدا سعی کنید ریشه انتقادات را کشف کنید. در مدت زمانی که از شما انتقاد می کنند سعی نکنید به دفاع از خود برخیزید و صحبت های طرف مقابل را به منظور دفاع از خویش قطع کنید.

مهارت های گرافیست

تخیل و خلاقیت از ارکان اصلی ایده پردازی و انجام کارهای هنری می باشد.یک طراح خوب می اندیشد و براساس زمانبندی مشخص شده تصمیم به ایجاد یک اثر می گیرد. داشتن ذوق هنری و مهارت در طراحی،داشتن اطلاعات کافی از حیطه ها و تخصص های مرتبط مانند: چاپ و عکاسی، تصویرگری و طراحی،توانایی مدیریت زمان و انجام کار .

  تخیل و خلاقیت – که از ارکان اصلی ایده پردازی و انجام کارهای هنری می باشد.
داشتن ذوق هنری و مهارت در طراحی
داشتن اطلاعات کافی از حیطه ها و تخصص های مرتبط مانند روش های چاپ و عکاسی
توانایی مدیریت زمان و انجام کار مطابق با بودجه و زمانبندی آن
آگاهی از آخرین تغییرات و اطلاعات در حوزه گرافیک
روانشناسی رنگ

مهارت های نرم افزاری طراح لوگو حرفه ای

امروزه نرم افزارهای رایانه ای یکی از مهم ترین ابزارهای اصلی کار گرافیست است که یاری گر او در رسیدن به اهدافش می باشد. بهتر است قبل از شروع طراحی لوگو یک نرم افزار انتخاب کنید و با ابزارهای آن آشنا شوید که معمولا گرافیست ها با فتوشاپ کار میکنند قبل از طراحی باید عنوان تصویری را که میخواهید طراحی کنید را روی کاغذ رسم کنید.

هیچ طراح گرافیکی نمی تواند در یک فضای تهی و بدون فکر شکوفا شود و پیشرفت کند، لذا جستجو ویافتن منبع الهام و ایده، با مطالعه و دیدن پروژه های دیگر طراحان می تواند به طرز شگفت انگیزی یکی از مهمترین بخشهای پیشرفت یک طراح باشد. یک طراحی متعادل و پیرو مد روز ( در هنرهای دیجیتال ) به سبک و سیاق خلق شده توسط خودتان باعث خلق طرح های منحصر به فرد و تازه و نو می شود.

 

علامت تجاری نشان یا لوگویی است که قادر است کالاهای تولیدی یا خدمات ارائه شده توسط یک شخص/بنگاه را از کالاها یا خدمات سایر بنگاه‌ها با اشخاص متمایز نماید.
علامت تجاری یک لوگو مشخص است که اجناس و خدمات به خصوص که توسط شخص یا تشکیلات خاصی تولید و فراهم شده اند را متمایز می کند. منشأ آن به زمان باستان بر می گردد؛ وقتی که صنعت گران امضاها یا علائم خود را روی آثار هنری و کاربردی خود چاپ می کردند. در طی سالها این علامت ها جای خود را به سیستم امروزی ثبت و حفاظت آرم تجاری دادند.
مطابق ماده 1 قانون علائم و اختراعات مصوب اول تیر 1310 هجری خورشیدی، برند تجاری یا علامت تجاری به هر نوع علامتی اعم از نقش، تصویر، رقم، حرف، عبارت، مهر، لفاف و غیر آن که برای امتیاز و تشخیص محصول صنعتی تجاری یا فلاحتی اختیار می‌شود.
حق استفاده انحصاری در علائم تجاری ویژه کسی است که آن را به ثبت رسانیده است. هر شخص اعم از حقیقی یا حقوقی (شرکت یا فرد) که مدارکی دال بر تولید- توزیع بسته بندی- خرید و فروش و یا واردات و صادرات کالا و یا مدارکی جهت فعالیت در زمینه خدماتی خاص داشته باشد می تواند در همان زمینه تقاضای ثبت نام و لوگوی خود را بدهد.

طراحی لوگو (آرم)، نشان‌واره

طراحی لوگو کاری فراتر از گذاشتن هویت بصری یک برند در یک قاب استلوگو اغلب در نگاه اول تاثیر بسزایی در درک و احساس مشتری از شرکت و همچنین تصمیم‌گیری او برای خریداری محصول آن شرکت دارد. در دنیای امروز که با لوگوهای مختلف رنگ‌آمیزی شده حتی کودکانی که توانایی بستن بند کفش خود را ندارند تنها بادیدن آرم ی هر شرکت قادر هستند تشخیص دهند هر شرکتی چه محصولی تولید می‌کند.

علامت تجاری از دارایی های ارزشمند محسوب می شود

علائم تجاری علاوه بر نقش تعیین کننده ای که در تجارت و بازار ایفاء میکنند، برای اکثر شرکت ها و بنگاه ها دارایی تجاری ارزشمندی محسوب میشه به طوری که ارزش برخی از مشهورترین علائم تجاری در دنیا بیش از میلیاردها دلار برآورد و تخمین زده می شه که خوب میدونیم برای دارنده اون ثروت هنگفتیه!

دلایل حمایت از علائم تجاری

با اینکه اکثر کسب و کارها به اهمیت استقاده از علائم تجاری به منظور تمیز دادن محصولات‎شان از محصولات رقبا پی برده‌اند، همه آنها اهمیت حمایت از علائم تجاری از طریق ثبت را درک نکرده‌اند.
پس از ثبت علامت طبق قانون ثبت علائم تجاری شخص/شرکت حق انحصاری پیدا میکند، بموجب آن می‌توانید از عرضه کالاهای یکسان یا مشابه توسط اشخاص ثالث تحت علائم تجاری که عین یا به طریق گمراه کننده‌ای مشابه علامت تجاری شما هستند جلوگیری نماید.
با توجه به ارزش علائم تجاری و اهمیتی که یک علامت تجاری ممکن است در تعیین میزان موفقیت یک محصول در بازار داشته باشد، تضمین اینکه در بازارهای مربوط به ثبت رسیده باشد بسیار ضروری است.

طراحی لوگو یا علامت تجاری

طراحی لوگو یکی از مهمتریـن عواملی است که در اولین نگاه کیفیت یک کسب و کار را به بیننده نشان می دهد. لوگو یا آرم و علامت تجاری نمادی است برای بیان کردن یک مفهوم که گاهی شامل یک عبارت و گاهی شامل یک نشانه است. لوگوی هر شخص یا سازمان رد پایی است از حضور در یک عرصه. طراحی لوگو حرفه ای نقش به سزایی در عرصه رقابت کالا یا خدمات شما با سایر رقبا دارد.


نظر

1- از 20 تا 30 سالگی

 

رشد استخوان ها متوقف می شود

تولید کلاژن کمی کاهش پیدا می کند

دندان های عقل تان در می آیند.

البته بدن هر کس منحصر به خود او است. برای مثال، دندان عقل بعضی افراد در سن 16 سالگی در می آید و بعضی ها هم هرگز دندان عقلی در نمی آورند.

 

نکته: حتی اگر در 20 سالگی اضافه وزن نداشته باشید هم باید خودتان را عادت دهید که مراقب رژیم غذایی تان باشید. چون اگر در خوردن فست فود افراط کنید، تا سن 30 سالگی بدن شما دچار تغییرات ناخوشایندی خواهد شد. گرچه در این دوره احتیاجی به محصولات بهداشتی حاوی کلاژن ندارید، اما سعی کنید غذاهای حاوی کلاژن را بیشتر مصرف کنید.

 

2- از 30 تا 40 سالگی

 

افت توان عضلانی

کاهش میزان بافت عضلانی و جایگزینی آن با چربی

کاهش میزان کلاژن و الاستین.

نکته: اگر همیشه بدون انجام هیچ کار خاصی، اندام متناسبی داشته اید، از این دوره باید خودتان را عادت بدهید که فعالیت فیزیکی تان را کمی بیشتر کنید. اگر اصلا ورزش نکنید، توان عضلانی تان به تدریج افت خواهد کرد. به علاوه، بسیار مهم است که از پوست خود به خوبی مراقبت کنید و از حمام آفتاب پرهیز کنید.

 

 

3- از 40 تا 50 سالگی

 

کاهش تعداد سلول های عصبی

انباشت چربی در بدن

افت بینایی

افزایش شکنندگی استخوان ها و مفاصل

 کاهش هورمون زنانه ی استروژن و افزایش فشار خون در زنان.

نکته: اگر عادت به ورزش کردن ندارید، باید از ورزش های ساده ای مثل پیاده روی یا شنا شروع کنید. همچنین باید به طور منظم، فشار خون خود را کنترل کنید. در این دوره ریسک ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی به میزان چشمگیری افزایش پیدا می کند.

 

4- از 50 تا 60 سالگی

 

سلول های مغزی و دیگر سلول های بدن دچار صدمات دائمی می شوند؛

 ریسک بروز مشکلات مربوط به معده افزایش پیدا می کند؛

حافظه تضعیف می شود.

 

نکته: در این دوره، بیشتر تغییرات مربوط به عملکرد مغز هستند .مهارت های جدیدی یاد بگیرید، چیزهای تازه ای را تجربه کنید، کتاب بخوانید و سعی کنید کارهایی متفاوت از روال معمول تان انجام دهید. در این دوره، بسیاری از افراد متوجه می شوند که تمرکز کردن و به خاطر سپردن چیزها برایشان سخت شده. به همین دلیل است که مصرف مواد غذایی و داروهای بهبود دهنده ی عملکرد مغز، ضرورت پیدا می کند.

 

5- از 60 تا 70 سالگی

 

گیرنده های عصبی و چشایی دیگر به درستی عمل نمی کنند: قدرت چشایی و بویایی تضعیف می شود و حتی احساس دما هم سخت تر می شود؛

صدا تغییر می کند

عملکرد قلب کاهش پیدا می کند

استخوان ها باریک تر می شوند، بنابراین فرد کمی کوتاه تر می شود.

 

در این دوره، بسیار مهم است که عملکرد قلب خود را تحت نظر داشته باشید، رژیم غذایی سفت و سختی داشته باشید و به طور منظم برای انجام چکاپ به پزشک مراجعه کنید.

 

6- از 70 سالگی به بعد

 

کاهش توده ی عضلانی (افراد سریع تر خسته می شوند و نمی توانند کارهایی که قبلاً انجام می دانند را انجام دهند)؛

کاهش حجم چربی بدن؛

کاهش سرعت فرآیند بازسازی (التیام صدمات پوستی بیشتر طول می کشد)؛

کاهش سرعت تمامی عملکردهای بدن (تنفس، گوارش و غیره)؛

تضعیف حافظه ی کوتاه مدت (فرد چیزهایی که مدت ها پیش رخ داده اند را به خوبی به یاد می آورد، اما به سختی می تواند چیزهایی که چند ساعت یا چند روز قبل اتفاق افتاده اند را به خاطر بیاورد).

 

نکته: در این دوره، فرد باید تلاش زیادی برای حفظ سلامتی خود کند (از جمله کار کشیدن از مغز و بدن خود به میزان کافی)، به طور منظم به پزشک مراجعه کند و احتمالاً مقادیری داروهای ضروری مصرف کند.

 

ما جلوی تغییرات بدنی خود را نمی توانیم بگیریم، اما می توانیم سرعت آن ها را کاهش دهیم. امروزه افراد مسنی هستند که می توانند در سن 70 سالگی در یک مسابقه ی دوی ماراتن شرکت کنند و بدوند، یا در سن 80 سالگی چیزهای جدیدی یاد بگیرند. تنها کاری که از ما برمی آید این است که به خوبی از بدن خود مراقبت کنیم تا جوانی و زیبایی خود را به مدت بیشتری حفظ کنیم.


نظر

عصر جمعه که به برکتِ وجود پدر و مادر پیرمان همگی جمع بودیم، بچه‌های دهه‌ نودی و هشتاد فامیل گیر دادند برویم فوتبال بزنیم. 

هر چه گفتم من نه فوتبال بلدم و نه اصلاً با این ریشِ سفید و آرتروزِ زانو و صد و بیست سی کیلو چربی و دنبه‌ی انباشته می‌توانم بدوم، به خرجشان نرفت که نرفت. 

به زور ما را خِفت‌کش کردند سمت کوچه.

 

 همین‌طور که بیست‌و‌پنج به دو عقب بودیم، به ساعتم نگاه کردم. 

 

چهار ساعت است مشغول دویدنیم.

 فکر می‌کردم نیم‌ساعت بیشتر نشده. چهار ساعت. 

آن‌هم با یک جفت دمپایی آبیِ جلوباز و زیرشلواری چهارخانه و شُرشرِ عرق از صورتِ مثل لبو سرخ‌شده. و کِر‌کرِ خنده‌ی چهارتا جِغِله‌ بچه‌ی دهه نودی از این همه گلِ لایی. 

 و لیچارهای مسلسل‌وارِ هم‌تیمی‌ها که خلاصه‌‌ی مؤدبانه‌ی همه‌شان به زبان علمی این می‌شد که «دهنت سرویس دکتر. این چه وضعِ بازی‌کردنه».

 

آخرش نفهمیدیم این دکتر گفتن‌های روزگار ما یک جور تمجید و تحسین است یا یک جور فحش به این مُدِ همه‌گیر. 

 

 وسط بازی، طبق معمولِ عادتِ یک ذهن وسواسی به فکر فرو رفتم. 

و با دیدین این همه آدم به حرف پدرم فکر می‌کردم. همیشه به مادربزرگم اشاره می‌کرد و می‌گفت: 

«همین چارتا استخوان و سی کیلو پوست رو می‌بینی که یه گوشه نشسته و حرفم نمی‌زنه؟ اگه نباشه، کل فامیل ازهم می‌پاشن ودیگه جمع نمیشن»

 

و همین هم شد.

 نگرانی تمام وجودم را گرفت. 

اگر پدر و مادرم یک روز نباشند، چه خاکی توی سرمان کنیم؟

 

 بر ما الکی پیرشدگانِ غوغایِ زندگی واجب است هر از چندگاهی پای درس کودکان بنشینیم. 

واجب است گاهی با آنها کودکی کنیم. مگر کودکی چیست؟ 

چهار تکه سنگ و یک توپ پلاستیکی و ساعت‌ها غرق شدن در شادی.

 یک چادر نماز مادر‌بزرگ که یک سرش را به دستگیره‌ی درمی‌بندی و سرِ دیگرش را می‌اندازی پشتِ پشتی و با آن خانه‌ای می‌سازی و ساعت‌ها عروسک‌بازی.

 

 گاهی حواسمان باشد که در فرایندِ له شدنِ عمر در لابلای چرخ‌دنده‌های زندگی، هدف از این چرخیدن را فراموش نکنیم. خودِ چرخیدن را با هدف از چرخیدن اشتباه نگیریم.

 

می‌خواهم بگویم در میانه‌ی این غوغاها هر کس باید دمی داشته باشد که آن را غنیمت بشمارد. دمی که حتی با یک توپ پلاستیکی و چادرنماز مادربزرگ و چهارتا جِغله بچه‌ی قد و نیم‌قد هم می‌تواند ساخته شود.

 

این قافله‌ی عمر عجب می‌گذرد

دریاب دمی که با طرب می‌گذرد

ساقی غمِ فردای حریفان چه خوری

پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد


نظر

با عبور هرم جمعیتی کشورمان از جوانی به میانسالی در سال‌های اخیر، حالا زنگ خطر بزرگ تری به صدا در آمده ،مهاجرت نوجوانان.

 

مهاجرتی که روزگاری فرجام نخبگان ایرانی بود و حالا به دهه هشتادی‌ها رسیده

 

مهاجرتی نگران کننده که یکی از زیان‌های آن، تهی شدن جامعه از نیرو‌های کاریست که باید در آینده جای افراد سن و سال دار و بازنشسته را بگیرند. وضعیتی که روزنامه سازندگی در ویژه نامه نوروزی خود در گزارشی بدان پرداخته و در ادامه می‌توانید گزیده از آن را مطالعه کنید: 

 

در حالی که آمار مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور روز به روز رو به افزایش است، برخی معتقدند شکل مهاجرت باید آنقدر برنامه ریزی‌شده و صحیح باشد که زندگی آدم را بهتر کند، نه اینکه مشکلی روی مشکل‌ها بگذارد.

 

 

سال آخر دبیرستان را تمام کرده اند و قبل از اینکه بخواهند وارد پیش دانشگاهی شوند، باید بار سفر ببندند و بروند جای دیگری از این دنیا آن هم به قصد ادامه تحصیل؛ یکی می‌رود مجارستان که خلبانی بخواند، یکی دیگر راهی انگلیس می‌شود. همانی که همچنان به رویای کودکی اش وفادار مانده و می‌خواهد یک جراح حاذق مغز شود.

 

دیگری از اول هم اهل ساز و موسیقی بود، از هنرستانی در آلمان پذیرش گرفته. آن یکی که چهار پنج ماهی از بقیه کوچکتر است هم عازم انگلیس می‌شود تا معماری بخواند. همه شان می‌دانند این اول راه است. باید اول دوره کالج را بگذرانند و بعد وارد دانشگاه شوند.

 

سینا تقریبا سه سال پیش ایران را به مقصد انگلیس ترک کرد. همه روال کارهایش را قانونی انجام داد. دو سال را در کالج گذراند و بعد برای ورود به رشته پزشکی هفت خانی را از سر گذراند. حالا دانشجوی سال اول پزشکی است. روز‌های سختی را گذرانده، اما می‌گوید واقعا ارزشش را داشت

 

 

سینا می‌گوید: «اینجا فقط یک سد کنکور نیست؛ چندین سد است که باید از آن‌ها عبور کنی. می‌گویند می‌خواهی پزشک شوی؟ خب به جز درس خواندن چه کرده ای؟ زندگی اجتماعیت چطور بوده؟ 

هیچ کار عام‌المنفعه‌ای کرده ای؟ اصلا اگر با بیمارانی مواجه شوی که به لحاظ روحی به کمک نیاز داشته باشند چکار می‌کنی؟»

 

پدر مانی که پسرش سه سال پیش در هفده سالگی از ایران مهاجرت کرد، علت پذیرفتن این موضوع را مشکل کار در ایران عنوان می‌کند. 

می‌گوید همین شرایط بوده که باعث شده بپذیرد پسرش تنها از اینجا برود، چون فکر می‌کند اگر اینجا می‌ماند آینده نامعلومی داشت. 

«باید چکار می‌کرد؟ اینجا می‌ماند می‌رفت دانشگاه، بعد از فارغ التحصیلی می‌رفت اسنپ کار می‌کرد؟»

 

 بر اساس پژوهش انجام‌شده توسط مؤسسه گالوپ در سال 2015 که بر موضوع میزان میل به مهاجرت تمرکز کرده، در بین بیست کشور ابتدایی، ایران رتبه نهم مهاجرت در دنیا است.

 

مریم کیانی، کارگزار مهاجرت از شرایط به مراتب آسان‌تر برای مهاجرت نوجوان‌های زیر هجده سال می‌گوید: 

 

اینکه چرا بچه‌های کم‌سن‌وسال یعنی متولدین دهه‌های هفتاد و هشتاد مهاجرت می‌کنند دو بحث را به همراه دارد. در واقع یکی از دلایل کاهش سن مهاجرت شرایط راحت تری است که برای ارائه ویزا به بچه‌های زیر هجده سال وجود دارد. این بچه‌ها نه ارزیابی می‌شوند و نه به آیلتس نیاز دارند. در واقع آن‌ها از 14، 15 سالگی مهاجرت می‌کنند و با سیستم آموزشی کشور مقصد منطبق می‌شوند.

 

مسأله دیگر این است که خب وقتی بچه‌ها در چنین سنینی برای ادامه تحصیل مهاجرت می‌کنند و کالج را در همان کشور مقصد می‌گذرانند، خیلی راحت‌تر می‌توانند به دانشگاه‌های برتر آن کشور راه پیدا کنند، چون از طریق همان سیستم آموزشی درس خوانده اند و هماهنگ شده اند. این در حالی است که شرایط برای ورود به دانشگاه‌های برتر برای افرادی که با لیسانس می‌روند خیلی سخت‌تر می‌شود.