سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سبک زندگی

نظر

در حیرتم از خلقت آب،

اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند.

اگر با اتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند.

اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا تمیز میکند.

اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا اماده طبخ میکند.

اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد میشود.

ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گند اب میگردد.

دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تاثیر پذیر است،و در تنهایی مرده وگرفته است...

 "باهم" بودنهایمان را قدر بدانیم...


نظر

هیچکس را در زندگی مقصر نمی دانم...

از خوبان "خاطره" 

و از بدان "تجربه"

میگیرم...!

بدترین ها "عبرت" میشوند...! 

وبهترین ها"دوست"

حرف اشتباهیست که میگویند...

با هر کس باید مثل خودش رفتار کرد.

اگر چنین بود!!!

از منیت و شخصیت هر کس چیزى باقى نمیماند.

هرکس هر چه به سرت اورد فقط خودت باش.

اگر جواب هر جفایى بدى بود.

داستان زندگی ما خالى از ادم های خوب بود.

اگر نمیتوانى ادم خوبه ى زندگی کسى باشى.

اگر براى یاد دادن تنها همان خوبى هایى که خودت بلدى ناتوانت کردند

اگر همان اندک مهربانیت را از بر نشدند.

اگر خوبى کردى و بدى دیدى.

کنار بکش!!! 

اما بد نشو...

زیرا این تنها کاریست که از دستت بر میاید.

مهم نیست با تو چه کردند.

تو قهرمان زندگی خودت بمان

تو ادم خوبه ى زندگی خودت باش

با وجدانت اسوده بخواب.

سرت را پیش خدایت بالا بگیر.

و بخاطر همه چیز شاکر باش...


نظر

انسانهای بزرگ : درباره عقاید حرف می زنند

 انسانهای متوسط : درباره وقایع حرف می زنند

 انسانهای کوچک : پشت سر دیگران حرف می زنند

 

انسانهای بزرگ : درد دیگران را دارند

انسانهای متوسط : درد خودشان را دارند

انسانهای کوچک : بی دردند

 

انسانهای بزرگ : عظمت دیگران را می بینند

انسانهای متوسط : به دنبال عظمت خود هستند

انسانهای کوچک : عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند

 

انسانهای بزرگ : به دنبال طرح پرسش های بی پاسخ هستند

انسانهای متوسط : پرسش هایی می پرسند  که پاسخ دارند

انسانهای کوچک : می پندارند

پاسخ همه پرسش ها را می دانند

 

انسانهای بزرگ : به دنبال خلق مسئله هستند

انسانهای متوسط : به دنبال حل مسئله هستند

 انسانهای کوچک : مسئله ندارند!!!


نظر

خدایا

سپاس برای

تمام شبهای زیبا

و غروب هایی که دیدم

برای شکیبایی و 

صبری که به من دادی که اجازه داد

لحظه های بزرگ اندوه را

تحمل کنم

به تو توسل می کنم واز تو مدد میجویم

و به تو اعتماد میکنم 

الهی ، رضایت تو مراکفایت است و تو مرا تائید کنی مرا بس است..هیچ نیازی به هیچکس جز تو ندارم 

راههای ناهموار زندگی ام را با تدبیر خودت هموار کن ای بخشنده ی بی همتا


نظر

مشغول جستجو در مورد محرک های شرطی بودم که به صورت اتفاقی، به مقاله ای برخوردم راجع به پژوهش دانشمندان ژاپنی 60 سال پیش، درباره رفتار میمون های وحشی

غذای اصلی اون ‌ها تو اون زمان، سیب‌زمینیِ شیرینِ خاک آلوده بوده! یه روز هنگام کار، پژوهشگران متوجه شدند میمونی کار جدیدی می کنه: اون سیب زمینی رو قبل از خوردن می شوره

شاید اتفاقی یادگرفته بود، مثلا سیب‌زمینی از دستش به آب افتاده و بدون خاک مزه بهتری داشته.به هرحال او این رفتار رو روزهای بعد هم تکرار کرد و به ‌تدریج میمون‌های دیگه هم این کار رو یاد گرفتند. 

اما نکته اصلی این ماجرا اونجاست که:

6 سال بعد، زمانی که صدمین میمون به این رفتار جدید روی اورد، دانشمندان جزیره‌ای تو سیصد مایلی نیز گزارش دادن که میمون‌های اون جزیره نیز شروع به شستن سیب‌زمینی‌ها کرده‌اند.

هیچ ارتباطی میان این جزایر نبود و کسی میمونی رو از جزیره‌ای به جزیره ی دیگه نبرده بودخیلی برام شگفتی اومد و مدتی باهاش بودم تا اینکه به طور اتفاقی، سرگرم دیدن سخنرانی یه

دانشمند انگلیسی شدم و از یه فرضیه ای سخن می گفت به این مضمون که:حافظه و شعور انسان تنها در مغزش ذخیره نمی شه بلکه تمام موجوداتی که تو یه رده و گونه خاص قرار دارند،

توسط یک حوزه مورفوژنتیکی (بسیار شبیه یک حوزه مغناطیسه) احاطه شده اند و به نحوی با یکدیگر در ارتباطند.

به زبون ساده تر:

درونیات انسان ها، به هم انتقال پیدا می کنه و می تونه باعث حرکت یا رکود بشه.یعنی فقط این نیست که من اگه قربانی شرایط و روزگار بشم، تنها به خودم آسیب می رسونه که

ممکنه از طریق این حوزه نامرئی اما حاضر، دیگران رو هم درگیر کنه و اون ها رو هم پایین بکشونه.یا بر عکس حرکت و رشد من، عاملیه که کل هستی رو به حرکت وا می داره.

تو غم گیر کردن، تو شکست دست و پا زدن، تو رابطه ای که تموم شده موندن،

تو بی خیالی و بی آگاهی به سر بردن، به قول مربیم: تا ته یه تونلی که پنیری نیست، بارها رفتن و برگشتن یاپذیرش شکست اما بلند شدن و دیدن درس هاش، ساختن دوباره زندگی، ایجاد رابطه های همبسته و ......

کدوم باعث حرکت و روشنایی هستی ماست؟

شاید زنده یاد حمید مصدق از همین روی بوده که گفته:من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر می خیزندمن اگر بشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی بر خیزد؟چه کسی با دشمن بستیزد ؟

چه کسی پنجه در پنجه هر دشمن دون آویزد؟من اگر ما نشوم، تنهایم تو اگر ما نشوی،- خویشتنی